کنجی کوپا کپر کنجد که از روی هم انباشتن شاخه های درو شده ی کنجد به وجود.، کننده، آن که می کند، از پسوندها ادامه... کپر کنجد که از روی هم انباشتن شاخه های درو شده ی کنجد به وجود.، کننده، آن که می کند، از پسوندها فرهنگ گویش مازندرانی